درباره وبلاگ


سلام به همه دوستان این وبلاگ و درجهت شناساندن هرچه بهترایل سربرزملکشاهی درست کردم به این امیدکه مقدمه ای باشه برای برداشتن گامهای بزرگترومحرکی بشه واسه همه دوستداران اقوام مختلف به خصوص ملت کرد که بادرست کردن سایت وبلاگ یاهرچیزیکه توانشودارن مانع ازبین رفتن سنن,زبان,پوشش و...بشن کم و کسریی دیدین به بزرگیتون ببخشین هنوز درآغازراهیم به امید سربلندی وپیروزیتان
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 219
بازدید کل : 40194
تعداد مطالب : 26
تعداد نظرات : 29
تعداد آنلاین : 1



<-PollName->

<-PollItems->

شروع کد ساعت -->
/top_mid.gif">

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 219
بازدید کل : 40194
تعداد مطالب : 26
تعداد نظرات : 29
تعداد آنلاین : 1

ملکشاهی
ژیانه م ژیانم بئ تو ژانه




خۆه راکه ێل(غذاها)



اول از همه یه چیزخیلی جالب رو واسه دوستان بگم که وقتی اعراب ایران رو گرفتند بعضی از کلمات زشت روواسه تحقیر نژاد ایرانی وارد گویش ملت ایران کردند از جمله ی اون کلمات همین کلمه ی غذاست که در عربی اگه اشتباه نکنم به باقیمونده علف و...میگن که از دهان شتر هنگام خوردن میریزه پس بیاین امثال این کلمات(نفر واحد شمارش شتر در عربی .*پارس رو معادل زوزه سگ وارد پارسی کردند*)رو از حرف زدنمون حذف کنیم .


در این صفحه از وبلاگم میخام اسامی بعضی از غذاهای محلی ملکشاهی و بعضی غذاهی مشترک بین این مردم و قوم پارس رو باتون بگم:

1-گِمِ'نگه: خوراکی بسیار مقوی که از مخلوط کردن پسته وحشی، خرما و روغن حیوانی درست میشود

2-شاتیه:خوراکی بسیار مقوی که از مخلوط کردن خرما ،کشک و روغن حیوانی درست میشود

3-ته رخینه:مخلوطی از گندم خرد شده دوغ پونه و... است(مخصوص زمستان)

4-ده 'نگووڵ:ترکیبی از گندم و کشک است

5-ج'نگر  ۆه ز : کباب کردن جگر در حالی که چربی دور دستگاه گوارش را بر گرد جگر میپیچانند در این حالت جگر فقط با حرارت کباب میشود و رنگ خود را از دست نمی دهد

6-زه لِگه(ماشِ برنج): از ترکیب کردن ماش و برنج درست می شود.

7-شِله کی(له په چِز):نوعی نان ساجی نازک ، که بعد از درست شدن با آغشته کردن روغن حیوانی و ریختن عسل بر روی آن تبدیل به خوراکی بسیار مقوی میشود.

8-په پِگ:نوعی نان دیگر که به جای پختن با ساج زیر مِژ(ذغال داغ)میگذارند که همراه با خمیر آن قطعات نازک گوشت ،پیاز و...مخلوط میکنند.


اسامی برخی خوراک ها به پارسی و کردی


 

کوردی
 پارسی
قه لاۆ آب گوشت
        ساۆنزی خۆه رێشتی
            قورمه سبزی
شوورۆا














 

 .

 

لباس

  بشراز همان آغاز تشكیل گروههای كوچك اجتماعی به واسطه ی قدرت تفكر و تصمیم گیری عقلانی مسیر زندگی را از شیوه ی زیست حیوانی جدا ساخت وعلیرغم ضعف جسمانی توانست اندك اندك طبیعت پیرامون خویش را مورد شناسایی قرار داده وبا درایت از مواهب آن بنا بر مقتضیات وشرایط زمان ومحیطی بهره گیرد. لذا غارها را سكونتگاه خویش قرار داد و از منابع غذایی جنگلی وحیوانی تغذیه نمود و از پوست حیوانات تن پوش زمستانی ساخت و در سیر حیات انسان از مراحل اولیه تا كنون پوشاك نیز در كوران زندگی و تحت فرهنگ هر جامعه تغییر ها نمود و مُدهای بسیار را پُشت سرگذاشت و در عصر حاضر نیز علیرغم اشاعه فرهنگ و تعامل اجتماعی و فرهنگی جوامع انسانی هنوز هم لباس و پوشاك یكی از مشخصه ها و تمایزات فرهنگی بین گروههای انسانی و اقوام مختلف به شمار می رود . در قلمرو سیاسی  فعلی ایلام اگر چه در گستره ی دنیای اطلاعات و اطلاع رسانی سرزمینی بسیاری كوچك می نماید، اما تحت آداب ورسوم ، عرفها و سنت ها هنوز هم پاره ای از عناصر لباس و پوشاك برخی گروهها تمایزات فراوانی را با دیگران در همین قلمرو را نشان می دهد. اگر چه لباس خود بخشی از فرهنگ می باشد ولی بواسطه ی ارتباطات و تعاملات فرهنگی و غیره این ویژگی فرهنگی مردم ایلام به سوی یكنواختی گرایش یافته و تفاوتها به مراتب بسیار كمتر از گذشته می باشد و به شكلی كه لباس مردان با چشم پوشی از مردان عرب زبان جنوب استان در سایر نقاط تفاوتها آنچنان اندك است كه به سختی به چشم می‌آید.

 

 

از منظری دیگر لباس مردم استان ایلام اگر چه آن اهمیت و ارزش فرهنگی و اجتماعی گذشته ی خویش را به مقدار زیادی از دست داده و در سایه انواع و اقسام مُدها و مدلهای وارداتی به سوی یكنواختی گرایش یافته ولی هنوزمی توان به  برخی از ابعاد اجتماعی و فرهنگی آن در بین گروههای قومی ایلامی  به خصوص ملکشاهیان اشاره كرد. در گذشته ی نه چندان دور جنس مرغوب ، نو بودن و بیش از هر چیز تزئینات لباس بویژه برای زنان ودختران یكی از شاخص های عمده برای تشخیص فرد از دیگران و قرار دادن وی در طبقه اجتماعی و جایگاه و موقعیت او در جامعه بود وبا این ویژگیها به راحتی می توانست حداقلی از موقعیت اقتصادی واجتماعی افراد جامعه خودشان را باز شناخت. ولی با بهبود سطح زندگی مردم لباس معمولاً تا حدود بسیار زیادی این ویژگی خود را از دست داده است و تنها در موارد محدود تری می تواندچنین نقش و كاركردی را بازی كند . به عنوان مثال پوشیدن کت و شلورا نشانه ی متشخص بودن  ویا حداقل داشتن شغل مناسب است و بستن چفیه زرد زنگ به دور سر بوسیله ی مردان نشانه ی به حج رفتن آنان می باشد و علاوه بر اینها هنوز هم نو بودن و استفاده از جنسهای مرغوب و گران بها بویژه نزد زنان به عنوان یك برتری حداقل اقتصادی بردیگران به شمار می رود در ایلام ضرب المثلی معروف است كه می گوید لباس خوب اگر تو را به دو نفر تبدیل نكند ، به یك نفر خوب تبدیل خواهد كرد وبدینوسیله می خواهند اهمیت و ارزش آنرا به دیگران گوشزد كنند تغییرات لباس در ایلام به مانند سایر عناصر و پدیده های فرهنگی تابع متغیر های فراوانی می باشد و از نظر شدت كمترین تغییرات را می توان در نقاط عشایری و روستاهای دور افتاده مشاهده كرد. وجالب اینكه در این نواحی مردم هنوز برای لباس سنتی  خود احترام خاص قایل بوده و به راحتی تن به مُدهای وارداتی نمی دهند واین  مسئله نزد مردان وزنان بزرگسال كه پای بندشان به سُنت ها بیشتر  است تا حدی است كه پوشیدن لباس های جدید و واردتی و رنگارنگ و حتی رنگهای تند و گل دار را نشانه ی سبك دانسته و از آن استفاده نمی كنند ولی دیگران كه سن پائین تری دارند تمایل بیشتری به پوشیدن لباس های جدیدتر داشته، معمولاً هنگام مسافرت و یا رفتن به شهر برای خرید و غیره بیشتر از شلوار وكفش چرم (بغییر از آنچه در محل زندگی پوشیده می شوند ) استفاده می كنند .

 

پوشاك زنان ایلام 

 

زن آفریده پروردگار بلند مرتبه برای تكمیل زندگی و مایه ی آرامش و خیال مرد است ویكی از مظاهر زیبایی  خلقت آنطور كه در ادبیات عرفان از تعابیر و تشبیه های عارفانه و عاشقانه و خط وخال زنان بیان گردیده است. لباس زن علاوه بر اینكه ستر و پوشش بدن از دید نامحرمان ومحفوظ ماندن از سرما و گرما ست یكی از عناصر مكمل زیبایی زن نیز بوده و به مراتب از نظر پیچیدگی بر لباس مردان تقدم دارد وحائز جنبه های زیبایی شناسانه ، آراستگی سلیقه ها وعلایق نیز هست رنگهای متنوع ، جنس های مرغوب ، زیور آلات در عصر حاضر و آویزها ، منجوق كاریها ، مهره ها وسایر تزئینات لباس زنان (بیشتر در گذشته ی نه چندان دور ) كه آذین بند پوشاك زنان ایلامی ست در واقع معرف شخصیت ، منزلت و جایگاه زن و حتی نشانگر سن و تا حدودی هویت قومی او نیز می باشد. در گذشته ی نه چندان دور (در حال  حاضر در برخی نقاط عشایری و روستایی دور افتاده )جنس مخمل لباس و آویزهای قروشی بصورت بر روی بالاپوش های زنان معمولاً نشانه ثروتمندی و همینطور تعلق به خانواده ی طبقه  بالای جامعه ( بویژه از نظر اقتصادی ) بود .

حداقل تمایزات و مشخصات ویژه ای كه از لباس زنان در استان ایلام در حال حاضر جلوه گر می باشد تفاوتهایی است كه در جنس ، رنگ و شكل لباس بین گروههای سنی (كهنسال ، میان سال وجوان ) و تقریباً در سراسر استان دیده می شود كه در ذیل فهرست وار به پوشاك زنان ایلامی و با چشم پوشی از اندك تمایزات اشاره می گردد

 

 

سرپوش یا سه رۆ ه ن  (Sarwan )

در گذشته زنان بیشتر نقاط استان ایلام مقداری از موی طرفین سرخویش را پس از افتن در دو طرف صورت آویزان می كردند و به آن چَتر (?atr)می گفتند و این عمل صرفاً برای زیبایی بوده و بقیه موی سر كاملاً پوشانیده می شد و هیچگاه برای مردان تحریك آمیز نبود «سه رۆ ه ن »نوعی پوشش سر برای زنان است كه در برخی نقاط مانند شیروان چرداول ، ملکشاهی و معدود نقاط دیگر استان متشكل از كلُاه یا عرقچن ، یك یا دو عدد «گوڵ ۆه ونی » (گُل بندی = آذین یافته با گُل ) و گاهی «هَبَر:هه به ر» و یا نوعی چفیه سیاه رنگ رگه دار می باشد كه به دور عرقچن بسته شده و حجم بزرگی را تشكیل و مقداری از اضافه آنها برای زیبایی به پشت آویزان می گردد .

 

عرقچن یا كِڵاو (Kelāw )

 نوعی كلاه زنانه می باشد كه در نقاط مختلف استان رایج است. جنس آن معمولاً از پارچه نخی سفید رنگ و گاه به رنگهای دیگر می باشد كه مقدار كمی از سر را می پوشاند و هیچگاه به تنهایی به كار نمی رود و سایر سرپوشها روی آن بسته می شود و هرگاه كه عرقچن یا كَلاو منجوق دوزی شده باشد سرپوش هایی كه بر روی آن بسته می شود به حداقل ممكن می رسد تا زیبایی آن بیرون بماند .

 

-گوڵ ۆه ونی (Golwany)

نوعی سرپوش از جنس حریر ، ابریشم و یا نخی می باشد كه در اندازه های مختلف كوچك و بزرگ تولید می گردد و جنس آن نازك بوده و زمینه ی مشكی داشته و با گل و بوته و نقش های ساده اسلیمی در رنگهای سفید و قرمز یا سبز و گاهی نارنجی و آبی و زرد تزئین گردیده است. در بیشتر نقاط استان بغیر از نقاط جنوبی با شیوه های تقریباً مشابه ای از «گُل وَنی » برای پوشش سر استفاده می شود و گاهی به مانند روسری و یا بر روی عرقچن و یا با بستن دو عد یا بیشتر آنها به همدیگر یك سرپوش بزرگتر تشكیل می دهند و در مناطق مانند شیروان چرداول ، ملكشاهی و قسمتی از ایوان آنرا به صورت سه گوش رو سر انداخته وسرپوش « هَبَر » را روی آن بر دور سر می بندند.

گاهی به گُل ونی های بزرگ «سَرونَ » و یا «علی خانی » نیز می گویند  .

 

- تا كاری (Tākāri)

 نوعی سرپوش زنانه كه از جنس حریر و یا نخی مربع شكل و بزرگ و از گُل ونی ضخیم تر است . زمینه ی آن سیاه و دارای خطوط باریك به صورت رگه های نازك قرمز تیره و یا سبز می باشد و دارای ریسه در حاشیه می باشد و وقتی به دور سر بسته می شود حجم بزرگی را دایره وار حول سر ایجاد می كند و مقداری از اضافه ی هر دو سر آن به پُشت سر آویزان می گردد و معمولاً زیر آن و برای پوشاننده طرفین صورت و موی سر از گل ونی كه زیر آن قرار دارد استفاده می شود این نوع سرپوش عموماً در شهرستان ملکشاهی، آسمان اباد و هلیلان در  شیروان چرداول و ایوان استفاده می شود .

 

- هَبر (Habar)

یك نوع سرپوش مشكی و از جنس مخمل می باشد كه سه گوش بوده و دو گوشه ی آن بلند و مقداری باریك می باشد حاشیه ی هَبَر دارای منگوله سیاه رنگ می باشد و هنگام بستن به دور سر ، منگوله ها در چند ردیف ، طرفین و جلوی سر را زینت می بخشند. پیش از بستن هَبَر ار گل ون استفاده می شود، بدینصورت كه گلی ونی را بصورت مثلثی در آورده و روی سَر می اندازند  و سپس هَبَر را برروی آن به دور سر می بندند استفاده از هبر در شهرستانهای ملکشاهی، شیروان چرداول ، ایوان ، مهران ، ایلام و برخی نقاط دیگر استان به صورت محدود مرسوم می باشد .

 

- مَقنا یا مَقنَه (Maqnā)

 پارچه ای تقریباً نازك و مشكی ( و گاه رنگهای دیگر ی مانند قهوه ای ، سبزتیره خاكستری و..) كه عرض آن حدود 70 سانتیمتر می باشد و بیش از 5/1 متر طول دارد و بصورت دو قطعه می باشد كه از كناره و در جهت طول به هم بافته شده اند مقنا سرپوش ویژه زنان عرب زبان بوده و از این مناطق وارد دیگر نواحی استان شده است و به علت راحتی  و پوشاندن  تمام سروگردن و قسمتی از سینه و مشكی بودن رنگ مورد قبول و پسند زنان میان سال ومسن بیشتر نقاط دیگر استان قرار گرفته و می رود تا به تدریج جایگرین سایر پوششهای زنانه گردد .

زنان یك سر مقنا را روی سر گذاشته و مابقی آن را به دور سروگردن تا سینه می پیچند و در نهایت برای آنكه باز نگردد به آن سنجاقی می زنند. زنان  میان سال و مسن بیشتر رنگهای مشكی استفاده می كنند و رنگهای دگر ویژه دختران وزنان جوان می باشد .

بیشترین استقبال از مقنا در شهرستانهای ملکشاهی، مهران ، دهلران ، دره شهر وآبدانان می باشد

 

- روسری یا «بان سری » (Bāsary) :

 روسری همان پارچه رنگی و گلدار و در رنگها و طرحهای مختلف است كه در اكثر نقاط كشور رایج بوده وامروزه تقریباً تمامی دختران وبسیاری از زنان جوان وخصوصاً در نقاط شهری وپر جمعیت استان از آن و به تنهایی استفاده می كنند .

 

-   قَترهَ (Qatra ) :

 نوعی چادر زنانه است كه برخلاف چادرهای مرسوم دیگر نقاط كشور اولاً بسیار بزرگتر بوده وثانیاً دارای مقداری آستین گشاد می باشد كه با عبور دادن دستها از آنها دیگر نیاز چندانی به كنترل آن در بیشتر مواقع نیست . جنس قتره مختلف بوده تماماً به رنگ مشكی و از پارچه های ساده و بدون نقش می باشد و برخی مواقع به حاشیه جلو و كناره آستینها نوعی بافت مثلی و تا حدودی ریسه مانند دوخته می شود. قتره مختص زنان عرب زبان بوده و از این ناحیه وارد دیگر نقاط استان گردیده است و در حال حاضر بالا پوش تقریباً تمامی زنان عشایری و روستایی و برخی زنان میان سال وكهنسال شهری ایلام می باشد. و مابقی زنان و اكثریت مطلق دختران از چادر به جای قتره كه فاقد ویژگیهای فوق است استفاده می نمایند. رنگ چادر نیز مشكی بوده و استفاده از چادرهای رنگی و گل دار بیشتر توسط دختران نوجوان و یا بصورت محدود در برخی نقاط و یا چادرشب استفاده می شود .

 

- كَمَر چین (Kamarčin):

تا چند دهه پیش بالاپوش عمده ی بیشتر زنان ایلامی خصوصاً در نواحی شمالی و مركزی نوعی پالتو زنانه به اسم «كَمَرچین » بود كه به علت استفاده فراوان از نوارهای زربافت در تزئین آن از زیبایی خاص برخوردار و احتمالاً نام آن نیز به همین خاطر باشد. جنس كمرچین از مخمل در رنگهای قرمز ، جگری ، سبز ، سرمه ای ومشكی بوده و دارای آستین بلند ، جلوباز ، (عیناً شبیه پالتو مردانه) وجیب بادهانه كج در طرفین و كمربندی از جنس خود می باشد و بسته به سن و موقعیت مالی زن ممكن بود از تزئینات بیشتری برخوردار و چنانچه زن در سنین میان سالی و یا كهنسالی بوده از رنگهای سنگین ( مشكی ، سرمه ای ) استفاده می كرد. امروزه استفاده از كمر چین نزد زنان ایلامی تقریباً منسوخ گردیده و فقط در معدود نقاط دور افتاده ای مانند ملكشاهی زردلان وجاهای دیگر توسط پیر زنان در فصل سرما پوشیده می شوند و آخرین رمقهای خود را می گذراند و قَتَره و بلوزهای جدید جای آنرا پر كرده است

 

- یَل (‎Yal) :

نوعی كُت زنانه و از جنس مخمل بوده و تزئنات اندكی مثل كمرچین دارد و موارد استفاده از آن نیز به مانند كمرچین نزد زنان این نواحی می باشد. یل دارای جیب در طرفین بوده و آستین دار می باشد و دگمه هایی برای بستن جلو آن تعبیه شده است.

 

- كُلَنجَه (Kolanja)

 كُلنجه نوعی دیگر از بالا پوشهای زنان می باشد كه از نظر رنگ ،جنس ، دوخت و تزئینات و كاربرد عیناً مانند كمرچین می باشد با این تفاوت كه فقط اندازه ی آن كمتر بوده و تا حدود زانو می رسد و در مناطقی كه كمرچین كاربرداشته مورد استفاده بوده است.

 

-  سُخمَه (Soxma) :

نوعی بالاپوش دیگر است كه از مخمل و یا گاهی پارچه های رنگ دیگر و در رنگهای شاد و روشن (قرمز ، جگری ، سبز و... ) دوخته می شود و فاقد آستین بوده و كاملاً شبیه جلیسقه می باشد. در سُخمه حداكثر تزئینات بكار رفته و بیشتر این تزئینات كه شامل انواع آویزها نقره ای و سكه قلا بدارند كه جلو و حتی پشت آنرا فرا می گیرد وبدین لحاظ در گذشته توسط دختران وزنان جوان پوشیده می شد وبیشتر جنبه تزئینی برای مراسمات داشته است و زنان مسن و كهنسال هرگز از آن وخصوصاً با تزئینات استفاده نمی كردند ، سخمه در بیشتر نقاط استان بغیر از قسمتهای جنوب دهلران وقستمت هایی از مهران رواج داشته ولی امروزه بندرت در نقاط دور افتاده روستایی وعشایری كاربرد دارد .

بعلت وارد شدن انواع و اقسام بالا پوشهای زنانه و رواج یافتن آنها امروزه اكثر قریب به اتفاق زنان ودختران ایلامی خصوصاً در نواحی شهری و پر جمعیت از بلوزها و بالا پوشهای مختلف موجود در بازار استفاده می كنند .

 

-  كِراس یا شَوو( Kerās , ŠaÜ) :

همان پیراهن بلند و آستین دار زنانه است كه اكثریت زنان روستایی وعشایر و قسمتی از زنان شهری نیز به عنوان تن پوش از آن استفاده می كنند این پیراهن بلند بوده وتا نزدیك روی پاها می رسد و گاهی در ناحیه كمر مقدار تنگ گشته ولی پائین آن كاملاً گشاد می باشد و بسته به سن زن یا دختر رنگ و جنس آن تفاوت پیدا می كند به شكلی كه تقریباً تمامی زنان كهنسال وحتی برخی میان سالان تمایل شدیدی به پوشیدن پیراهنهای با رنگ سنگین وخصوصاً سرامه ای وتیره دارند وآنرا نشانه سنگینی بزرگسالی می دانند در برخی نقاط استان مانند جنوب دهلران و هلیلان بر روی سینه ی پیراهن مهره های به عنوان تزئین نصب می كنند.

 

-  شِوال(Šewāl) :

 بطور كلی شلوار محلی زنان ایلام به دو فرم عمده می باشد یك شلوار كُردی كه معمولاً از جنس تی ترون و نخی به رنگ تیره یا سرمه ای و امثالهم می باشد كه در قسمت بالا و ران ها گشاد بوده و به طرف ساق پا باریك می گردد و در قسمت كمر بوسیله بندوكِش محكم می گردد و فاقد هر گونه تزئین بوده و گاهی در طرفین جیب درونی دارد..

نوع دوم كه بیشتر به «بی جامه » معروف است از جنس های مختلف و گل دار بوده و فاقد جیب می باشد و با كِش در قسمت كمر محكم می گردد و در برخی نقاط مثل مهران ، دره شهر ، جنوب دهلران قسمت پائین و ساق پا را تنگ نموده و برخی تزئینات مثل نوار دوزری و غیره به آن می افزایند .

 

قه ێ  ۆه ن ( Qaywan )

 پارچه ای بلند و یك رنگ كه از آن به عنوان شال كمر استفاده می شود و امروزه در نقاط عشایری و روستایی

 

  پوشاك مردان ایلامی

نگرش مردان ایلام به لباس خود به شیوه ای است كه بایستی نشانگر مردانگی ، بزرگ منشی و موقعیت اقتصادی و حتی اجتماعی وی در جامعه باشد. این روند در  نقاط شهری و پر جمعیت گرایشی به سوی البسه گران قیمت و وارداتی می باشد. در حالیكه در نقاط عشایری و روستایی كه هنوز پای بندی به سُنتهای تا حدودی زیادی برقرار است ،توجه به لباس محلی ولی از نوع مرغوب و آراسته ی آن هنوز از دلگرمیهای مردان است .

بكار بردن هر گونه تزئنیات در لباس مردان مطرود بوده و آنرا ویژه ی زنان می دانند قلمرو تقریباً كوچك فعلی استان ایلام با جمعیت آن شرایطی را فراهم آورده كه معمولاً بیشتر عناصر لباس از گروههای همسایه اقتباس گشته و با معدود تغییراتی در پاره ای مواقع در این دیار ماندگار گردد . تفاوتهای اساسی در لباس مردان تنها بین عرب زبانان جنوب استان كه خود به استان خوزستان متصل می باشد دیده می شود وسایر نقاط استان این تمایزات آنقدر اندك است كه در پاره ای از موارد به چشم نمی آید. و این تفاوتها نیز به مرور زمان در حال تغییر به سوی همسانی می باشد. بطور كلی لباس جمعیت شمالی و مركزی استان تا حدود زیادی متاثر از استان كرمانشاه   كه خود نیز از كُردان می باشند بوده و قلمرو شرقی وجنوب شرقی استان نیز به مقدار زیادی از پوشاك لُرها طی ایام استفاده نموده اند با این توصیف عمده ترین پوشاك مردان ایلامی از این قرارند :

 

: بغیر از كلاههای وارداتی گوناگونی كه عموماً برای محافظت از سرما و یا گرما در فصول مختلف بعضاً بكار گرفته می شود بسیاری از مردان ایلامی از نوعی كلاه یا عرقچن  كوچك استفاده می كنند كه از جنس پارچه نخی سفید ، یا راه راه و بعضاً مشكی راه راه بوده و بر روی آن چفیه می بندند. این نوع عرقچن در نقاط مركزی ، شمال و شرق استان و آنهم بیشتر در نقاط عشایری و روستایی بكار برده می شود .والبته تنها مردان بزرگسال و كهنسال بیشتر از آن استفاده كرده و سایر مردان تنها گاهی چفیه به تنهایی به سر می بندند.

 

لَچِگ یا چفیه (Laceg) :

چفیه یكی دیگر از سر پوشهای مردان است كه عموماً وارداتی بوده و در اشكال مختلف مانند سفید ، سفید راه راه ، مشكی راه راه و گاهی زمینه سفید و رگه های قرمز یا سبز و بعضاً دارای ریسه دار  كناره می باشند كه بیشتر به تنهایی به دور سر بسته می شوند نوعی چفیه با زمینه مشكی و خطوط بسیار نازك قرمز تیره ، سبز با كناره ریسه دار وجود دارد كه بیشتر در شهرستان ملکشاهی توسط مردان برای پوشش سر بكار می رود و همراه عرقچین می باشد. بیشتر كسانیكه به حج می روند از نوع چفیه با زمینه كرم و گلهای بوته و برگ اسلیمی زرد طلایی كه مخصوص كشور عربستان است، استفاده می كنند كه نشانه ی حج رفتن آنان بوده و نوعی موقعیت اجتماعی فرد را نیز نشان می دهد .

 

فه ره نجی (Faraji) یاكَرَك (Karak) یا كَپنَك ( Kapnak ) :

 نوعی بالاپوش مردانه و از جنس كرك می‌باشد كه عمدتاً در نواحی عشایری برای فصل سرما مورد استفاده قرار می گیرد و مانند پالتو بلند بوده و دارای آستین غیر كاربردی می‌باشد و زیر آستینها سوراخی برای عبور دستها تعیبه شده است.

 

سُخمه (Soxma) :

 عنیاً مانند « فَرَنجی » بوده لیكن مقداری اندكی آستین داشته بسیاری كوتاهتر از آن می باشد. رنگ فرجی وسُمخه به نوع كُرك بستگی دارد.

 

 عَبا (Abā) :

 پارچه ای نازك و توری مانند و در رنگهای تیره و سنگین وبلند می باشد كه ویژه سادات وعرب زبانان جنوب استان می باشد و نوع دیگر آن كه به «قَترَه » نیز معروف است از نخ پشم گوسفند و یا پشم شتر ( بشتر ) توسط زنان محلی بافته می شود و در شهرستان ملکشاهی و مهران بشتر مورد استفاده قرار می گیرد .

 

خُفتان (Xwftān) :

 نوعی پالتو مردانه و از جنس مخمل مشكی یا سرمه ای است كه معمولاً فاقد هر گونه تزئینات بوده وجیب در طرفین دارد و در گذشته مورد استفاده مردان به عنوان بالاپوش بوده است و عیناً شبیه «كَمَر چین ) زنانه می باشد با این تفاوت كه فاقد هر گونه تزئینات می باشد .

 

 شِۆال (Šewāl):

 شلوار مردان (بویژه در نقاط عشایری و روستایی) از جنس تی‌ترون و امثالهم و همواره تك رنگ می باشد و در قسمت باسن ورانها كاملاً گشاده و در پائین هم باریك می شود. در گویش محلی به آن «شِوال جافی » یا «شِوال كُردی » می گویند. درمرکز استان و نقاط شهری و پرجمعیت درصد مردان استفاده كننده از این شلوار بسیار كم می باشدکه نشانه ی خود فروختگی این مردمان است.

 

 كِلاش( Kwlās):

 كلاش نوعی كفش (امروزه مردانه و در گذشته هم مردانه و هم زنانه ) است كه توسط مردان با نخ پنبه و جوال دوز به شیوه ای خاص  روی یك قطعه لاستیك پهن به اندازه كمی بزرگتر از كف پاها بافته می شود. این لاستیك از روده داخلی چرخهای كهنه ی اتومبیل تهیه می‌گردد. و امروزه در برخی نقاط عشایری و روستایی مورد استفاده قرار می گیرد.سایر پوشش های بدنی مردان و زنان ایلامی تقریباً همانهایی هستند كه در سراسر كشور به صورت پوشاك در بازار عرضه و مورد استفاده قرار می گیرند .


دشداشه (DeŠdāŠe) :

 نوعی پیراهن بسیار بلند وآستین دار می باشد كه معمولاً در قسمت گردن چند دكمه داشته و گشاد و تا روی پاها می رسد و از جنسهای مختلف ولی عموماً تك رنگ و نازك می‌باشد كه صرفاً توسط عرب زبانان جنوب استان و یا مهاجران از عراق مورد استفاده ی مردان می‌باشد.

 

 


مارو از نظراتتون محروم نکنید  بژیان



صفحه قبل 1 صفحه بعد